آلزایمر مدیریتی
در مجله مدیران دوراندیش اصطلاح “آلزایمر مدیریتی” (یا سازمانی) یک استعاره برای توصیف پدیده ای در مدیریت گروه ها، مجموعه ها و سازمان ها است که در آن دانش، تجربیات، داشته ها ، سوابق و حافظه سازمانی حیاتی به دلیل تغییرات ناگهانی ، تغییرات پرسنلی، تغییرات ساختاری نابجا ،ضعف سیستم ها یا فرهنگ نادرست، از دست می شود یا نادیده گرفته می شود. این وضعیت منجر به تکرار اشتباهات، کاهش درآمد ، کاهش ارزش افزوده ، کاهش بهرهوری ، رکود عملیاتی ، از دست دادن نوآوری ، تضعیف مزیت رقابتی و در آخر شکست می شود.
نشانه های آلزایمر مدیریتی در سازمان:
۱. تکرار اشتباهات گذشته:
اهداف و پروژه هایی که قبلاً شکست خورده اند، دوباره بدون یادگیری از خطاها بطور مکرر مانند یک سیکل اجرا می شوند.
مشکلات مشابه (مثل ریزش مشتریان در صنایع ، کسب و کار ، در مجتمع های مسکونی و تجاری فرار ساکنین و مالکین) بارها اتفاق میافتد.
۲. فراموشی استراتژیک:
اهداف بلند مدت و مأموریت سازمان در روزمرگی گم می شوند. زیرا مدیریت در فکر یک مسکن است تا لحظاتی را بدون رویداد منفی سپری نماید.
تغییر مدیران جدید باعث انحراف از مسیر اصلی می شود. و تکرار مجدد خطاهاست.
۳. نبودن مدیریت سیستمی ، وابستگی به افراد خاص:
دانش حیاتی فقط در ذهن چند نفر متمرکز است و با ترک آن ها، سازمان فلج می شود.
مستند سازی ضعیف یا ناکارآمد وجود دارد.
۴. کاهش نوآوری:
ایده های کهنه قدیمی دوباره به عنوان ” ایده های جدید” ارائه و مطرح می شوند.
تاریخچه پروژه های نو آورانه ثبت و درج نمی شوند.
۵. فقدان حافظه سازمانی:
گزارش ها، رویداها ، تجارب و درس های آموخته شده و داده های تاریخی در دسترس نیستند یا گم می شوند.
علل اصلی بروز این پدیده:
خروج کارکنان کاری ، اثر گذار ، کلیدی ، متخصص و کارآمد بدون انتقال دانش.
- فرهنگ شفافیت پایین و انباشت اطلاعات در “سیلوهای سازمانی”.
نکته: سیلوهای سازمانی به واحدهای مجزا و مستقل در یک سازمان اشاره دارند که اطلاعات و منابع خود را به اشتراک نمی گذارند و اغلب در برابر همکاری و ارتباط با سایر واحدها مقاومت می کنند. این سیلو ها می توانند به صورت بخش های مختلفی از سازمان، مانند بخش های مختلف یک شرکت (مانند انبار، فناوری اطلاعات، امنیت و غیره) یا حتی گروه هایی از افراد در یک بخش (مانند تیم های بازاریابی و فروش) باشند .
- سیستم های ناکارآمد مدیریت دانش (مثلاً نرم افزارهای قدیمی یا بایگانی کاغذی).
- تمرکز بر اهداف کوتاه مدت و نادیده گرفتن سرمایه گذاری بر حافظه سازمانی.
- چرخش مدیریتی بالا بدون انتقال صحیح تجربیات( همتا سازی، آموزش ضمن کار).
راهکارهای درمان و پیشگیری:
۱. سیستم مدیریت دانش (KM):
ایجاد پایگاه دانش دیجیتال برای مستند سازی پروژه ها، خطاها و بهترین روش ها.
ایجاد و استفاده صحیح از ابزارهایی مدرن کمک آموزشی مانند ویکی های داخلی (لینکهای داخلی) ، گروها ها و انجمن های تخصصی یا نرمافزارهای اختصاصی.
۲. برنامه های انتقال دانش:
جلسات منظم “سیستم گفتگو و تبادل دانش” بین کارکنان قدیمی و جدید.
متخصص سازی ، مربی گری (Mentoring) و آموزش متقابل.
۳. کسترش فرهنگ یادگیری مستمر:
تشویق به اشتراک گذاری دانش بدون ترس از قضاوت.
ثبت “درس های آموخته شده” پس از هر پروژه.
۴. استانداردسازی فرآیندها:
ایجاد دستورالعمل های مکتوب برای فعالیت های تکراری.
استفاده از چک لیستها ( تهیه شده توسط تیم تحقیق، بازرسی و ارزیابی)برای جلوگیری از فراموشی مراحل حیاتی.
۵. توسعه مدیریت و رهبری آگاه:
آموزش مدیران در مورد اهمیت حافظه سازمانی.
تعیین مسئول (مثل CKO مدیر ارشد دانش) برای نظارت بر دانش سازمانی.
۶. بازبینی دورهای:
ارزیابی منظم اثربخشی سیستم های مدیریت دانش.
تحلیل شکست های گذشته قبل از شروع پروژه های جدید.
مثال: سازمانی که پس از استعفای مدیر فروش، ارتباط با مشتریان کلیدی را از دست می دهد (دانش رابطه ای فراموش شد).
شرکتی که ۳ بار پروژه مشابهی را با همان خطاهای فنی اجرا می کند (عدم ثبت تجربیات گذشته).
تفاوت اختلاف با “فراموشی سازمانی”:
اگرچه هر دو به از دست دادن دانش و مهارت اشاره دارند، آلزایمر مدیریتی اغلب به دلیل ضعف سیستماتیک در مدیریت و رهبری یا فرهنگ سازمان ایجاد می شود، در حالی که فراموشی سازمانی ممکن است نتیجه تغییرات ساختاری (مانند ادغام شرکتها) باشد.
با اجرای راهکارها، سازمان ها می توانند از “حافظه سازمانی” به عنوان یک مزیت رقابتی استفاده کرده و چرخه معیوب تکرار اشتباهات را بشکنند.